عواملی که در بروز افسردگی نقش دارند:
اتفاقات زندگی
بسیار عادی است که در زمان روبرو شدن بایک فاجعه غمانگیز مانند داغدیدگی، طلاق یا از دست دادن شغل، افسرده شویم.
شرایط و موقعیتها
اگر ما تنها بوده و دوستی نداشته باشیم تحت فشار روانی باشیم، نگرانیهای دیگری داشته و یا از نظر جسمی افت کرده باشیم احتمال بیشتری میرود که افسرده شویم.
بیماری جسمی
افسردگی بیشتر زمانی که از بیماری جسمی رنج میبریم به سراغمان میآید، ازجمله بیماریهای کشنده مانند سرطان و بیماریهای قلبی و نیز دردهای مزمن و آزاردهنده مثل ورم مفاصل و برونشیت.
شخصیت
هر فردی احتمال دارد افسرده شود اما برخی از افراد حتی احتمال بیشتری برای افسرده شدن دارند این به خاطر ساختار خاص بدن آنها، تجربیات ابتدایی زندگیشان یا هر دو عامل میباشد.
الکل
افرادی که در نوشیدن الکل افراط میکنند دچار افسردگی میشوند. البته هنوز مشخص نیست که افسردگی در آنها پیشتر مطرح شده و گرایش به مصرف الکل را در آنها ایجاد کرده است و یا مصرف زیاد الکل موجب بروز افسردگی شده است ولی مشخص شده است.
جنسیت
زنان بیش از مردان افسرده میشوند شاید به این دلیل که مردان کمتر اجازه میدهند احساساتشان بارز شود و اغلب آنها را سرپوش میگذارند و بیشتر به شکل عصبانیت و نوشیدن مشروبات الکلی واکنش نشان میدهند.
ژنها
افسردگی میتواند افراد خانواده را مبتلا کند. اگر یکی از والدین شما به افسردگی شدید مبتلا باشد، احتمال ابتلاء به افسردگی 8 برابر میشود.
چه زمانی باید در جستجوی کمک بود؟
? وقتی احساس افسردگی شما بدتر از همیشه و رو به بهبود نباشد.
? وقتی احساس افسردگی بر کار، علایق و احساسات شما نسبت به خانواده و دوستان اثر گذاشته باشد.
? اگر شما احساس کنید زندگی کردن ارزشی ندارد و دیگران بدون شما بهتر خواهند بود، کافی است با یک خویشاوند یا یک دوست که قادر است در این مسیر ناهموار زندگی به یاریتان بیاید مشورت کنید. اگر از این طریق کمک نشدید، میتوانید با پزشک خانوادگیتان در این مورد صحبت کنید. باید متوجه شده باشید که دوستان و خانواده شما توجه ویژهای نسبت به شما دارند و در مورد شما نگران هستند.
چگونه به خود کمک کنید
1- سعی نکنید بار مشکلات را به تنهایی به دوش بکشید.
2- کاری انجام دهید. خود را مشغول کنید حتی اگر انجام کار سبکی باشد.
3- تغذیه مناسب داشته باشید.
4- در صورت اشکال در به خواب رفتن ذهن خود را با گوش دادن به رادیو یا تماشای تلویزیون مشغول نگه دارید تا کمتر احساس اضطراب کنید و راحتتر آماده خوابیدن شوید.
5- از نوشیدن الکل خودداری کنید.
6- از ورزش و تفریحات سالم استفاده کنید حتی اگر پیادهروی باشد.
7- علت افسردگی را پیدا کنید.
8- امیدوار باشید و به یاد داشته باشید که:
شما از مشکلی رنج میبرید که مردمان بسیاری گرفتار آنند، شما حتی میتوانید بر آن پیروز شوید هر چند در حال حاضر باور آن برایتان دشوار باشد.
چه کمکی در دسترس شماست؟
بیشتر مردم مبتلا به افسردگی نخست با پزشک خانوادگی خویش مشورت میکنند، بسته به شدت نشانههای افسردگی و شرایط شما ممکن است داروی ضد افسردگی برایتان تجویز شود و یا درمان غیردارویی یا هر دو با هم.
رواندرمانی / مشاوره
گاهی بیان احساسات واقعی حتی برای نزدیکترین دوست بسیار دشوار است. گفتگو دربارة آن با یک مشاوره ورزیده یا یک درمانگر بسیار آسانتر است. اگر غصهها را از سینه خود برون بریزید سبک میشوید. اگر کسی دارید که به شما نزدیکتر است و شما را بهتر درک میکند و توجه بیشتری نسبت به شما دارد، احساس بهتری خواهید داشت.
بسیار عادی است که در زمان روبرو شدن بایک فاجعه غمانگیز مانند داغدیدگی، طلاق یا از دست دادن شغل، افسرده شویم.
استفاده از داروهای ضد افسردگی و عوارض مربوط به آن
با توجه به اینکه بیشتر مردم اولین نشانههای افسردگی را با پزشک عمومی در میان میگذارند، اولین تجویز داروهای ضد افسردگی توسط پزشک عمومی است. در صورت لزوم بیمار به روانپزشک جهت مداخلات تخصصیتر ارجاع میشود. مردم اغلب نگران آن هستند که داروهای ضد افسردگی اعتیاد آور باشند ولی این داروها علیرغم داروهای آرام بخش ایجاد وابستگی نمیکنند. هرگز ناگهان داروهای تجویز شده را قطع نکنید و طبق توصیه پزشک خود عمل کنید.
چگونه میتوان به فردی که افسرده است کمک کرد؟
· شنونده خوبی باشید گرچه مجبور به شنیدن مطالب تکراری باشید.
· آنها را تشویق به صحبت کردن کنید و کمکشان کنید که بعضی از فعالیتهای روزمره گذشته را انجام دهند.
· به آنها اطمینان دهیدکه حالشان بهتر خواهد شد.
· مطمئن شوید به اندازه کافی غذا تهیه میکنند و به قدر کافی میل میکنند.
· به آنها کمک کنید که از مصرف الکل دوری کنند.
· اگر حالشان رو به وخامت است و شروع صحبتشان با جملات ناامیدکننده و بیمیلی نسبت به ادامه زندگی است و ممکن است به خود آسیب برسانند آنها را جدی بگیرید و مطمئن شوید که در این باره با پزشکشان صحبت خواهند کرد.
· سعی کنید به آنها بقبولانید که نیازمند استفاده از درمان هستند و آنها را تشویق کنید به روانپزشک، یا روانشناس بالینی مراجعه کنند.